اجتماع عظیم جوانان عاشورایی شکوه میثاق
تجدید میثاق با بقیه الله الاعظم (عج) و لبیک به بیانیه گام دوم انقلاب در آستانه روز جوان
پیاده روی از حرم حضرت معصومه (س) به سمت مسجد مقدس جمکران
تاریخ: جمعه 23 فروردین، از ساعت 17
مراسم پایانی همراه با اولین سالگرد شهید راه نابودی اسرائیل، شهید محمدمهدی لطفی نیاسر
بعد از نماز عشا، مسجد جمکران
با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان
پیامبر رحمت (ص):
دعای پدر برای فرزندش، همانند دعای پیامبر برای امتش است.
پدر شهید لطفی در مراسم تشییع:
امروز از همیشه من به مسیر مصمم ترم و از همه بیشتر نسبت به اسرائیل دشمن ترم...
اگر خبر برسد که مقام معظم رهبری دستور دادند که به سمت اسرائیل حرکت کنید، والله پسرم را دفن نکرده به سمت سرزمین های اشغالی حرکت می کنم...
🌹 #زندگی_به_سبک_مهدی (۱۴) 🌹
توی روایات گاهی با روایت هایی روبرو می شوی که خیلی دردناک است، مانند روایت زیر:
در روایتی حضرت مهدی (عج) فرمودند:
"اگر شیعیان ما -که خداوند آنهارا در راه پیروزی از ما، موفقشان دارد- دل هایشان در وفا به پیمانی که با ما دارند یکپارچه بود، از فیض ملاقات ما محروم نشده و سعادت دیدار با معرفتشان با ما زودتر فراهم می شد، این دیدار به تأخیر نمی افتد مگر برای اخبار ناخوشایندی که از آنان به ما می رسد.."
اما شهید محمد مهدی با امام زمانش چگونه بود؟
برای شهید ناراحتی حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه بسیار ناگوار بود در یکی از دست نوشته های دوره جوانی چنین می نویسد:
(هو ستار العیوب)
خدایا فردا چهارشنبه است و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، پرونده مسلمانان را بازبینی می کند،
خدایا از تو می خواهم که گناهانم را به امام زمان نشان ندهی، زیرا دل او می شکند، خدایا عوض این کارت می توانی روز قیامت ده برابر این گناهان را برای من حساب کنی ولی فردا آنها را نشان امامم ندهی.... یا ستار العیوب...
خدایا
پشیمانم
ایستادگی ها و از خودگذشتگی ها که نسل به نسل در بین ما به ارث رسیده، دشمن رو به زانو در آورده و قطعاً اگر پیروزی نهایی را میخواهیم باید محکم تر از قبل به راهمون ادامه بدیم...
نماهنگ غیرت با صدای حامد زمانی و تصاویری از شهید لطفی نیاسر
پول دولت را خرج من نکنید...
هر اردوی جهادی خودش یک دنیا درس است.
این اردو که در روستای قبادبزن استان قم برگزار شد، دوتا پروژه داشتیم، یکی خانه مددجویان کمیته امداد بود که دوستان گروه جهادی و بسیج روستا با همکاری کمیته امداد، مرمت کردند.
اما یک پروژه دیگه هم داشتیم، خونه یک جانباز اعصاب و روان که بیشتر شبیه یک خرابه بود تا خانه؛ حدود ده دقیقه طول کشید تا راضی اش کنیم در را برایمان باز کند، با اینکه به جهت مشکلات اعصاب و روان همه ترکش کرده بودند و حتی گاه خارج از عرف مطالبی را میگفت ولی یک چیز را فراموش نکرده بود... او دائم یک جمله را میگفت، پول دولت را خرج من نکنید. از من مستحق تر هم هست... گفتیم: پول شخصی و خیرین است.
گفت بروید برای دیگران کار کنید من برای جانبازیم چیزی نمیخواهم و برای خدا رفته ام.
.
بدا به حال مسئولین و خانواده هایشان که به دنبال سهم خود از سفره انقلابند
راهی به سوی آسمان ...
راهیان نور و مناطق عملیاتی دفاع مقدس، زمانیست برای یافتن خود و مکانیست برای باز سازی خود ...
پ.ن:
روایتگری شهید لطفی نیاسر در منطقه عملیاتی چزابه ...
#یادش_بخیر
دقیقا پارسال، همین ساعتا بود؛
تهران رسیدم؛
آخه رفته بودم ماشین خواهر رو تحویل بگیرم
اومد مرقد امام سوارم کرد.
گفت: خسته ای, تو از همینجا راه بیافت سمت قم, منم یه جوری میرم خونمون؛
من پارسال ۱۴ اسفند از پایان نامم دفاع کردم
با کلی ذوق درباره پایانامم سوال میکرد.
گفتم: هر شب یکی دو تا جنازه تو این منطقه پیدا میشه ! اینجا بزارمتو برم؟
رسوندمش خونشون؛
گفت: تا اینجا اومدی بیا بالا یه قهوه بزن خوابت بپره؛
قهوه رو زدم؛
یه مشت برگه های پایان نامه آورد که یا استاد راهنما یا داور نوشته بود دکتر محمد مهدی لطفی نیاسر
گفتم: مگه دکتری خوندی؟
گفت میخوام بخونم ولی به خاطر تخصصم دارم کمک دانشجویان میکنم توی پایان نامههاشون.
یه کتیبه آورد، روش اسم حضرت رقیه(س) نوشته بود ...
گفت: امانت باشه پیشت تا بعد از عید .
بعد از عید ...
عید ...
دلم یه دل سیر خواب میخواد ...
قهوه هم نمیخوام ...
شاید دوباره اونجا نگاهمون به هم گره خورد.
روایت برادر کوچک شهید از آخرین دیدارها...