شهید محمد مهدی لطفی نیاسر

خاطرات و آثار شهید راه نابودی اسرائیل

شهید محمد مهدی لطفی نیاسر

خاطرات و آثار شهید راه نابودی اسرائیل

شهید محمد مهدی لطفی نیاسر

شهید محمد مهدی لطفی نیاسر از تبار مدافعان حرم بود و در تاریخ بیست فروردین 1397 با حمله مستقیم ارتش اشغالگر قدس به پایگاه هوایی تیفور به شهادت رسید. آرزوی شهید این بود که به دست صهیونیست ها به شهادت برسد.

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یادش بخیر» ثبت شده است

۱۷
تیر

شهید لطفی پیاده روی اربعین

#یادش_بخیر

شهید محمد مهدی لطفی عاشق پیاده روی اربعین بود، اما با توجه به ماموریت‌های متعدد و اینکه فرماندهان ارشد بهش اجازه اینکار رو نمی‌دادند، موفق نشده بود پیاده روی اربعین بره، تا اینکه به هر طریقی بود دو سال قبل (اربعین ۹۶) یکی از ماموریت‌های عراقش رو با ایام اربعین هماهنگ می‌کنه، چون سفر کاری خیلی ضرورت داشته، مقداری از راه رو پیاده روی می‌کنه و شب اربعین خودش را به کربلا میرسونه.

حاج مهدی در مورد پیاده روی اربعین می گفت وجود امام زمان رو توی موکب ها می شد احساس کنی و این جمعیت میلیونی انگار لشگر امام زمان (ع) هستند که با هم به سوی یک هدف در حرکت هستند.

توی پیاده روی امسال یاران شهید حضرت حجت بخصوص شهید لطفی را یاد کنید و با آنها همگام باشید...


🌹 شهید راه نابودی اسرائیل 🌹

🌹 شهید محمد مهدی لطفی نیاسر 🌹

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۳۱
خرداد

پدر شهید مهدی لطفی نیاسر

#یادش_بخیر

یادش بخیر از بچگی بهش میگفتیم یوسف بابا . چون بابا یه جور دیگه دوستش داشت ، یه جور خاصی . ولی این چند سال اخیر شده بود یوسف هممون . چون همه همیشه انتظار میکشیدیم تا از مأموریت بیاد .

 یادش بخیر ...


🌹 شهید راه نابودی اسرائیل 🌹

🌹 شهید محمد مهدی لطفی نیاسر 🌹

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۲۸
خرداد

شهید لطفی

#یادش_بخیر

تابستونا از دانشگاه میومد نیاسر و بهترین زمانی بود که میتونستیم زیاد ببینیمش.

با اینکه چند سال ازمون بزرگتر بود ولی خیلی درکمون میکرد و همیشه هر پیشنهادی میداد بدون اینکه یک لحظه مکث کنم یا فکر کنم موافقت میکردم.

خیلی وقتا هم سواستفاده میکرد و من و سرکار میذاشت و بعدش هم میخندید ولی خنده هاشم شیرین بود.

یادش بخیر یه روز گرم تابستون گفت: کی میاد بریم استخر و تمیز کنیم؟

تمیز کردن استخر سخت ترین و کثیف ترین کار ممکن بود ولی مهدی به حدی شیرینش میکرد که الان فقط لذت اب بازی یادم مونده تا سختی تمیز کردن استخر!

وقتی به همین کارهای کوچیکش فکر میکنم میبینم پشت هر حرکتش چندتا هدف بوده:

اول از همه گوش دادن به حرف پدر و مادر

دوم مشغول کردن جوونا به یک کار مفید

سوم شادی  ما در یک محیط سالم ...


🌹 شهید راه نابودی اسرائیل 🌹

🌹 شهید محمد مهدی لطفی نیاسر 🌹

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۲۴
خرداد

شهید محمد مهدی لطفی نیاسر

#یادش_بخیر

یادش بخیر هر وقت بهش پیام می دادم بهم می گفت چطوری جواهر ؟

می گفتم چرا جواهر ؟

می گفت همون خواهره نقطه ش افتاده پایین شده جواهر ...

خیلی مهربون بود...

حواسش به همه بود ...


🌹 شهید راه نابودی اسرائیل 🌹

🌹 شهید محمد مهدی لطفی نیاسر 🌹

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۱۹
خرداد

خطاطی روی چوب

#یادش_بخیر

اون سالی که این شعر رو روی چوب نوشتی و بهم هدیه کردی معنیش رو درک نکردم‌ . ولی الان که برمیگردم و به این چند سال اخیر نگاه میکنم میبینم واقعا مثل موج همیشه درحال تلاطم بودی برای خدا ، برای اسلام و برای ولایت ....‌

و اون روز توی معراج مثل موجی که به ساحل رسیده باشه آروم خوابیده بودی...

دلتنگتم . دلتنگ ...‌

🌹 خاطره از خواهر شهید لطفی نیاسر 🌹

🌹 دست خط شهید لطفی 🌹 


🌷 شهید راه نابودی اسراییل 🌷

🌷 شهید محمد مهدی لطفی نیاسر 🌷

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۰۵
خرداد

عکس قدیمی شهید لطفی نیاسر

#یادش_بخیر

محمد مهدی از بچگی اهل برنامه ریزی بود، ما تازه رفته بودیم صفاشهر(قم) هنوز خیابان صفاشهر آسفالت نشده بود، سگهای ولگرد شب ها تا صبح توی کوچه ها ولو بودن، وظیفه گرفتن نان تازه صبح با من(پسر بزرگ) بود ولی نانوایی بالای صفاشهر بود و رها کردن خواب صبح خیلی سخت بود

به نظرم اون روزا مهدی کلاس دوم ابتدایی بود و گاهی مجبورش میکردم صبح پا بشه و بره نان بگیره، مهدی هم کمی غر میزد و می‌رفت ولی هر وقت می آمد، برخی نانهایش تیکه تیکه بود و مادر ناراحت میشد

یک روز بهش گفتم راستی داداش صبح ها با سگها چکار میکنی؟!

گفت: روز اول تا خود نانوایی دویدم، بعد چند نان اضافه گرفتم و تا خود خانه، تیکه کردم و دادم سگها ، الان با هم رفیق شدیم میریم و می آییم فقط مشکل اینکه خجالت میکشم به مامان بگم ، چرا هر روز نان ها تیکه تیکه میشه. 

پ.ن : عکس برای سال ۱۳۷۲


🌹 شهید راه نابودی اسرائیل 🌹

🌹 شهید محمد مهدی لطفی نیاسر 🌹

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۰۲
خرداد

محمد فرزند شهید مهدی لطفی نیاسر

#یادش_بخیر


تازه محمد کوچولو به دنیا اومده بود ... 😇

 ما  درگیر یه پروژه جدید بودیم و خیلی فشار رومون بود 😫😫

صبح رفتم به دیدنش ، چشماش خیلی خوابالو بود و معلوم بود تا صبح بیدار بوده ، گفتم مهدی شیفت بچه داری بودی !؟😴

با یه ذوق و خنده نازی گفت :  نمیدونی پسرم چقدر باحاله ... صبح که میخوام بیام بیدارش میکنم و نیم ساعت نگاهش میکنم ...

 اونم بهم میخنده ( ادای خنده محمد کوچولو رو در آورد) اما خستگیش شیرینه . 

خدارو شکر پسر ...خدارو شکر..

خاطره یکی از همکاران شهید مهدی لطفی نیاسر


🌹 شهید راه نابودی اسرائیل 🌹

🌹 شهید محمد مهدی لطفی نیاسر 🌹

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۱۳
ارديبهشت

Shahid lotfi niasar

#یادش_بخیر

مهدی دست فرمونش خیلی خوب بود اما تیز میرفت . من برعکس مهدی خیلی رانندگی ملایمی داشتم و دارم . هر بار با هم جایی میرفتیم به خدا نزدیکتر میشدم !!! از بس صلوات و آیه الکرسی میخوندم . 

یه بار مهدی اومد پیشم گفت اسم 124 هزار پیامبر رو بلدی. ؟!!! گفتم عمرا اگه بلد باشم . گفت برو یاد بگیر لازمت میشه . گفتم چرا . 

گفت قراره با هم بریم اصفهان .....!!!

😂😂😂


شهید راه نابودی اسرائیل

شهید محمد مهدی لطفی نیاسر

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۰۲
ارديبهشت

فرزند شهید

یادش بخیر 

یه روز مهدی یه کارتون برای فاطمه خانوم پخش میکرد، دخترش می خندید و مهدی هم می‌خندید ولی دیرتر از فاطمه ...

گفتم چرا دیر میخندی ؟! گفت خدا وکیلی این کارتونه خنده نداره و از خنده بچم میخندم ...

فاطمه جان ...

بابا اون بالاست ...

بازم داره بهت لبخند میزنه ...

صلی الله علیک یا رقیه بنت الحسین ...

  • محمد مهدی لطفی نیاسر
۲۱
فروردين

بهار پرستو


یادش بخیر

خوش به سعادتت داداشم چه خوب با شهدا ارتباط برقرار کرده بودی...

شب اول بعد از شهادتت توی وسایلت سررسیدی رو پیدا کردیم که تصویر شهید آوینی روی جلدش بود و پشتش این جمله زیبا...

و زیباتر از اون اینکه شهادتت دقیقاً روز شهادت شهید آوینی بود. یعنی 20 فرودین.

دست مارو هم به دست شهدا برسون...

  • محمد مهدی لطفی نیاسر